jingilimaston

måndag, september 11, 2006

خاتمی سو می شود

خاتمی سو می شود
ابراهیم نبوی e.nabavi@roozonline.com
۲۰ شهریور ۱۳۸۵
خلاصه:
سفر خاتمی به آمریکا همچنان به شکل یک داستان بامزه پیش می رود. فعلا همه مخالفان خاتمی در «سو» کردن او دارند هم «سو» می شوند. فاطی خانم از یک سو اعلام کرده که خاتمی باید لباسش را دربیاورد، از سوی دیگر وب
سایت نزدیک به احمدی نژاد دارد از فرط ناراحتی زیرپوشش را پاره می کند.

سفر خاتمی به آمریکا همچنان به شکل یک داستان بامزه پیش می رود. فعلا همه مخالفان خاتمی در «سو» کردن او دارند هم «سو» می شوند. فاطی خانم از یک سو اعلام کرده که خاتمی باید لباسش را دربیاورد، از سوی دیگر وب سایت نزدیک به احمدی نژاد دارد از فرط ناراحتی زیرپوشش را پاره می کند. از سوی سوم بنا به گزارش رادیو فردا هفت خانواده یهودی ایرانی علیه محمد خاتمی در آمریکا شکایت کردند. آنها می گویند بستگان شان در فاصله 1373 تا 1376 در زمانهای مختلف در حال خروج از ایران بازداشت شده و به نقطه نامعلومی برده شده اند و همچنان در زندان بسر می برند. یکی از کسانی که از خاتمی شکایت کرد، گفته است: « قانون فدرال اجازه می دهد که علیه شکنجه گر و آدم ربای خودشان در آمریکا شکایت کنند و او را سو کنند.» فعلا سووالات زیر مطرح است:1) ظاهرا افراد دستگیر شده در سال های 1373 تا 1376 که خاتمی رئیس جمهور نبود و رئیس کتابخانه ملی بود،
دستگیر شده اند و طبیعتا رئیس کتابخانه ملی در دستگیری این یهودیان نمی تواند نقشی داشته باشد. 2) ظاهرا این
خانواده ها فقط دست شان به خاتمی بند شده و تمام ناراحتی ای که سر احمدی نژاد دارند، سر خاتمی در می آورند.
قول می دهم اگر احمدی نژاد برود به آمریکا همین لابی یهودی های تندرو نه تنها از او هیچ شکایتی نمی کنند، بلکه
احتمالا نصف شان هم به دین اسلام مشرف می شوند. 3) طبق قانون مورد اشاره افراد می توانند علیه آدم ربا یا شکنجه گرشان شکایت کنند. معلوم نیست خاتمی کدام یک از این هاست؟

مناسبات مشترک در توالت سازمان ملل
به نظر من اگر کلینتون کمی شجاعت به خرج داده بود، الآن مشکلات ما خیلی کمتر شده بود. کلینتون باید به خاطر مردم ایران هم که شده بود، همان روزی که پشت در توالت در سازمان ملل منتظر ایستاده بود که در باز شود و
خاتمی برای برقراری رابطه ایران و آمریکا از دستشویی بیاید بیرون و رابطه برقرار شود، باید در را باز می کرد و
می رفت تو و به خاتمی می گفت دیگه بسه، تمومش کن. اما ظاهرا در همان زمان خاتمی در پی یافتن مناسبات
مشترک سیاسی توی دستشویی بود و اگر این مناسبات را پیدا کرده بود، مشکل حل شده بود. حتما دارید با خودتان فکر می کنید که من دارم چه مزخرفی می گویم. به این جمله خاتمی که دیروز در آمریکا گفته شده، دقت کنید:
« طرفین ایرانی و آمریکایی باید بکوشند زمینه مناسبات مشترک سیاسی را بین خود بیابند تا فضای مناسب جهت
شروع مذاکراتی که بر اساس احترام متقابل است، فراهم شود.» ظاهرا هشت سال قبل که نه جنگی بود و نه بوش می آمد که بوش بیاید، این مناسبات کشف نشد، حالا باید وسط توپ و تانک و مسلسل که دیگر اثر ندارد، دنبال مناسبات
مشترک بگردیم؟

پارادوکس های وحشتناک خبرهای ملاقات سولانا، البرادعی و لاریجانی را مرور می کنیم
.
لاریجانی و سولانا دیدار کردند. لاریجانی گفت: « برخی سوء تفاهمات رفع شد.» پوتین به ایران گفت: « ایران غنی سازی را متوقف کند.» از طرفی آصفی سخنگوی وزارت خارجه که دیروز نامه خداحافظی اش را داده بود، در حال رفتن گفت: « مذاکره را بر شورای امنیت ترجیح می دهیم.» اما بلافاصله وقتی که لاریجانی دیدارش را با سولانا مثبت ارزیابی کرد، در حالی که خداحافظی کرده بود و رفته بود، برگشت و گفت: «حکومت ایران هیچ پیش شرطی
را نمی پذیرد.» از مجموع اتفاقاتی که در ژنو افتاده است، نتایج زیر را می توان گرفت: 1) اروپا می داند که ایران نه انرژی اتمی می خواهد، نه بمب اتمی، منتهی شعارهایی داده و نمی تواند زیرش بزند. دولت ایران حاضر است با اروپا کنار بیاید، به شرط اینکه مردم ایران متوجه نشوند.2) ایران حاضر است برای چیزی که نمی خواهد داشته باشد همه چیزهایی را که دارد از دست بدهد، ولی حرفش را عوض نمی کند، به آن حرف هم عمل نمی کند.3) آمریکا مایل است روی ایران را کم کند، اروپا می خواهد حال ایران را بگیرد، دولت حاکم بر ایران دوست دارد روی
آمریکا و اروپا را کم کند، اما هر سه طرف از جنگ می ترسند.4) همه به این نتیجه رسیده اند که باید مذاکره کنند،
در حالی که آمریکا می خواهد به سرعت به نتیجه برسد تا دموکرات ها نیایند و ایران می خواهد تا آنجا که ممکن
است دیرتر به نتیجه برسد که امام زمان بیاید. اروپا نه می تواند معنی کارهای بوش را بفهمد و نه معنی کارهای احمدی نژاد را.5) سه طرف مذاکره هیچ کدام به هم اعتماد ندارند، از طرفی چاره ای هم جز اعتماد کردن به هم
ندارند

رفقا جمع شوید تا برویم پیش خدا...
احمدی نژاد دارد برای شرکت در اجلاس سران آمریکای لاتین به ونزوئلا می رود، احتمالا همه رفقا می خواهند زیر
سایه رفیق کاسترو جمع شوند. قبلا هم احمدی نژاد برای شرکت در اجلاس سران آفریقا به گامبیا رفت. بعد از آن هم در اجلاس سران کشورهای اسلامی شرکت کرد. به نظرتان ایران جزو کشورهای آفریقاست یا آمریکای لاتین یا
دنیای عرب یا کشورهای اسلامی؟ فعلا هر جا که آدمهای نامتنجانس جمع هستند، این واویلا می رود تا مبادا حیثیت و
آبروئی برای کشور بماند
.
سوسک ها رفتند، الاغ ها می آیند
آقا من نمی فهمم این همشهری های ما چرا این قدر حمله ور می شوند؟ در ماجرای روزنامه ایران فکر
می کردیم چون موضوع زبان آذری است و احتمالا ممکن است به ترک ها توهین شده باشد، می توانستیم موضوع را
بفهمیم، ولی قضیه دارد معانی بدی پیدا می کند. روزنامه شرق در کاریکاتور خودش یک صحنه شطرنج کشیده که یک طرف بازی اسب و یک طرف بازی الاغ است. همشهریان ما هم به این کاریکاتور اعتراض کرده اند. اعتراض هم این است که چرا تصویر الاغ کشیده شده و منظور دکتر بوده. این که خیلی بد است که هر کسی عکسی از یک الاغ را کشید ما بگوئیم منظور از هر خری رئیس است و به ما بر بخورد. تازه، چه ربطی به آذربایجان دارد، چرا
کاری می کنیم که مردم برایمان حرف دربیاورند؟

بوی جوراب یا بوی پیراهن؟
من فکر می کنم از زمانی که احمدی نژاد با خزعلی ملاقات کرد اتاق ملاقات را تمیز نکردند. خزعلی گفت: « بوی پیراهن یوسف می آید و من از مسلمین می خواهم این بو را استشمام کنند.» آگاهان گفتند اولا پیراهن نبود و جوراب بود، ثانیا یوسف نبود و محمود بود
.
خ خ خ خبر ب ب بنیامین بهادددری تتتکذیب شششدآقا!
من از بنیامین بهادری شدیدا عذر می خواهم. این خبری که من از سایت انتخاب یا بازتاب یا نمی دانم کدام درد گرم
خورده ای خواندم، مزخرف بود و باعث شد من هم غلط بنویسم. معذرت معذرت معذرت.
چنانکه یکی از دوستان نوشته است برنامه بنیامین بهادری در سوئد برگزار شد و جمعیت فراوانی از ایرانی ها و سوئدی و غیره در این برنامه شرکت کردند.