jingilimaston

onsdag, februari 07, 2007

سالگرد انقلاب

سالگرد انقلاب

آن خلق که بیست و دوی بهمن حشری شد
از بس هیجان داشت به سرعت کمری شد
افسوس که آن ملت شصت و دو سه میلیون
بازیچه‌ی یک جمع هفشده نفری شد
چپ چپّه شد و در سمت خادم مسجد
مشغول به جاروکشی و رفتگری شد
وان توده‌ای سینه‌زن هیئت مسکو
علاف کیانوری و احسانطبری شد
با پشت خم و بنیه‌ي کم، جبهه‌ی ملی
در خدمت ملا سِمَتش باربری شد
وانکه خبر از آمدن فاجعه میداد
روزش همه با فحش خلایق سپری شد
بی بی سی دلسوز! خبر پشت خبر داد
بهره ور از آن بیکسی و بیخبری شد
شیخ آمد و زد خیمه به خرگاه شهنشاه
با آمدنش هجری شمسی قمری شد
آخوند به مطبخ زد و با چشم پر از آز
افطار نکرده پی طبخ سحری شد
چون مور و ملخ لشکر غارتگر شیخان
پیش آمد و هر لحظه جری‌تر ز جری شد
هر بی هنری منصب فرهنگ و هنر برد
هر کور و کری رهبر سمعی بصری شد
ممد جگری شد ز مدیران صنایع
یک تن ز مدیران صنایع جگری شد
وان خلق که امیّد حقوق بشرش بود
محروم ز هرگونه حقوق بشری شد
هادی! تو هم آنروز در آن غافله بودی
حالا چه شده لحن تو صاحبنظری شد؟
این «قافله» را مخصوصاً با «غین» نوشتم.
لندن – 18بهمن 1385 – 7فوریه